فائزون وصیت نامه شهید غلامرضا دهباشی را منتشر می کند.
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت برادر بزرگوارم، برادر «غلامرضا دهباشي» سلام عرض ميكنم. پس از تقديم عرض سلام، سلامتي وجود شما را از درگاه ايزد منان خواسته و خواهانم. باري؛ عرض ميشود: پدر بزرگوارم را سلام ميرسانم. عمويم را سلام ميرسانم. غلام را سلام ميرسانم. مادر مهربانم را سلام ميرسانم. مادربزرگم را سلام ميرسانم. برادرم غلامحسين دهباشي را سلام ميرسانم. ابراهيم دهباشي را سلام ميرسانم. حبيب دهباشي را ديدهبوسي نماييد. علي اعتصام را سلام ميرسانم. عمه مهربانم را سلام ميرسانم. ابراهيم اعتصام را سلام ميرسانم. غلامرضا اعتصام را سلام ميرسانم. علي كيخا را سلام ميرسانم. برادر محمد كيخا را سلام ميرسانم. از طرف من به تمام دوستان و برادران سلام برسانيد.
اگر از احوالات برادرت عباس دهباشي جويا شويد شكر نعمت سلامتي برقرار ميباشد. بنده در گوشهاي از جبهه نبرد حق با باطل ميباشم و از آنجا براي شما دعا و سلام ميگويم اميدوارم تا اينكه اسلام بر كفار و منافقين كه همچون خفاشان از نور و رسالت محمدي ميترسند پيروز و سربلند در پيشگاه ايزد منان قرار گيرد. من فعلا در سپاه پاسداران قصر شيرين و سرپل زهاب ميباشم، اميدوارم به آن آرزويم كه پيروزي اسلام و شهادت ميباشد برسم، اميدوارم تا اينكه خداوند گناهانمان را بوسيله شهادت محو نمايد.
برادر شما نيز در آن منطقه كوشش كنيد، كوشش كنيد براي پيروزي اسلام، كوشش كنيد كه اين وعدهاي خداوندي ميباشد كه فرموده است: اگر شما بپا خيزيد، اگر شما مستضعفين بپا خيزيد و كوشش كنيد تا اينكه دين خدا پيروز شود، ما نيز شما را ياري و كمك خواهيم كرد. ما براي اسلامي جهاد ميكنيم كه پيامبرش از طرف خدا بيش از 14 قرن پيش قيام كرد تا اينكه دين خدا بر جهان عالمگير شد و ] اين امر محقق نگرديد مگر[ با كوشش او و ياران باوفاي او؛ ياراني كه سختترين شكنجههاي طاغوتيان زمان را تحمل ميكردند. ما وارث آن خونهايي هستيم كه از صدر اسلام تا بحال ريختهاند و خيانت كردن به اين خونها گناهي بس بزرگ و نابخشودني ميباشد.
اسلام را پذيرفتيم و به جمهوري اسلامي رأي مثبت داديم، موظف هستيم تا از اين نهال اسلام و قرآن پاسداري كنيم. ما نبايد اسلام شناسنامهاي باشيم؛ ما بايد اسلام را در وجود خودمان پياده كنيم، اسلام را بايد در خود پياده كنيم. بايد اول خود را بسازيم تا اينكه بتوانيم جامعه را بسازيم. برادر، ديگر سر شما را به درد نميآورم. برادر گرامي! سلام مرا به دوستان و برادران برسان و اين وصيت مرا به آنها بگو. اي كسانيكه خودتان را مسلمان ميخوانيد! اسلام كساني را كه فقط ] خود را[ مسلمان ميدانند و هيچ گونه عمل خيري از آنها سر نميزند مسلمان حقيقي نميداند؛ مسلمان بايد براي نجات مستضعفين كوشش كند؛ بايد اسلام را به تمام جهان صادر كنيم ؛زيرا اسلام حق است و حق را بايد گسترش داد. بايد به دل دردمندان برسيم بايد جهاد كنيم. بايد ظالمين را بكشيم. اين دستور خداست كه ميفرمايد: بكشيد سردمداران كفر را.
ما بايد جنگ كنيم اگر چه در اين جنگ سختيهاي زيادي به ما ميرسد. ما بايد از زياد بودن قدرت دشمن هيچ گونه خوفي نداشته باشيم؛ زيرا خدا با ماست. اين خداست كه به ما ميگويد: برويد و با دشمنان خدا قتال كنيد كه همانا خدا با همان قدرت غيبي خويش، پشتيبان و ياور ما ميباشد. اگر در جنگ شهادت نصيب ما باشد چه بهتر؛ زيرا به آرزوي خود رسيدهايم. اين شهادت ميباشد كه به جامعه حركت و نيرو ميبخشد. اين شهادت ميباشد كه ما را به خدا نزديك ميكند و در آخرت پيش خدا سربلند ميگرداند. اگر شهيد شدم تنها آرزويم اين است كه براي من گريه نكنيد، برايم دعا كنيد؛ دعا كنيد تا اينكه خدا از لطف خويش از گناهان من درگذرد. پدرم! در آخر نامه نيز سلام ميرسانم و همچنين مادرم را سلام ميرسانم. ديگر عرضي نيست به جزء سلامتي شما. خداحافظ شما.
برادر شما عباس دهباشي. به اميد ديدار چه در اين دنيا چه در آن دنيا.
برادر! در اين نامهاي كه به دست شما ميرسد، تعدادي كارت هديه ميباشد كه از شما ميخواهم كه اين كارتها را به برادران و دوستان هديه بدهيد.